یه جا تو‌ فیلم «یه حبه‌قند» هست که برای خواهری که برای مرگ برادرش اشک نریخته، از پشت در روضه‌ی حضرت زینب می‌خونن تا بلاخره بغضش می‌ترکه و ...

همه‌ی این روزها همون خواهره‌ هستم. شاید همه مون همینیم. منتظریم یکی بلاخره بزنه به صحرای کربلا و ما همه‌ی غم دوری رو زار زار گریه کنیم.