چله نشسته‌ام به عمر
آه ِنگاهم سوی تو. در انتظار دست نوازشت که بگوید: حواسم به غم‌هایت هست.

امشب خیال می‌کنم
تمام دنیا را
تنها برای ابتلای من آفریده‌ای

فردا که نگاه کنم
جهان در هم شکسته است
و میلیاردها نفر آواره شده‌اند
و من که نقطه‌ای کوچکم، سوار قایقی

فردایش،
از شرم خواهم مرد..


پ.ن. و ماالحیوه الدنیا الا لعب و لهو... 

آرامم می‌کند.