احتمالات
احساس میکنم یک سالی هست ننوشتهام. نگاهی میاندازم به تاریخ پستها و میبینم از بیرون اینطور به نظر نمیرسد. از بیرون فقط نمودار پستها پنجشنبه و جمعه به فریاد میآید! و این یعنی احتمال بالای نوشتن در لحظهای مثل حالا!
از احتمالات بیرونیم. احتمالات هیچچیز از آدمها نمیدانند. نه فقط از آدمها، از هر موجود تک. احتمالات فقط میتوانند "مجموعه"ای از رفتارها و آدمها و اتفاقات را بگذارند کنار هم و از بیرون بهشان نگاه کنند. بعد با فرمولهای ریاضی چیزهایی که نفهمیدهاند را سعی کنند توجیه کنند. آخرش میشود اینکه فردا بارانی است به احتمال 90 درصد. یا فلانی حالش بد است. بعد کسی چه میداند از درون؟
زیاد به حدسیاتم فکر میکنم این روزها. به گمان. به درکهای مبتنی بر احساس، که معلوم نیست کی درستند و کی غلط؛ مثلا وقتی دلت شور میزند و نمیدانی واقعا آن بیرون خبری هست یا نه. به اینکه مشاهدهی یک "من" از "من" دیگر، چیزی مثل "لرزهنگاری" کور است که بخش اعظم اطلاعاتش از بین رفتهاند! مثل "رسم نمودار حالات" است، آن هم فقط حالات مشاهده شده. و بعد انسان به طرز غریبی عاجز میشود از فهم قطعی خیلی چیزها. همچنان که از خیلی چیزهای دیگر هم عاجز بودهاست.
به برداشتم از تمام چیزهای خارج از چهارچوب ِ من و نقش گمان در این میانه فکر میکنم. به گمان دربارهی خدا، دربارهی دنیا، دربارهی درست و غلط، دربارهی آدمها. به آن آیهی قرآن دربارهی گمان*. و بعد دیگر این احتمال نیست که میگوید بخش غالب فکرها و برداشتهایم بر این اساسند. یک دودوتاچهارتای سادهی ریاضی است.
* «وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً» (النجم - 28) بـا ايـن كـه هـيـچ دليـل علمی بـر گـفـتـه خـود نـدارنـد، و جـز خـيـال و گـمـان دنـبـال نـمـى كـنـند، در حالى كه خيال و گمان هيچ دردى را دوا ننموده، در تشخيص حق جاى علم را نمى گيرد/ حال آنکه اینان به آن علم ندارند و جز در پی گمان و پندار نمیروند. و ظن و گمان هرگز (انسان) را از یقین بینیاز نمیکند. + "كلمه "حق" به معنى واقعيت هر چيز است. غير علم كه يا ظن است و يا شك و يا وهم، واقعيت چيزى را نـشـان نـمـى دهـد، پـس هيچ مجوزى نيست كه انسان در درك حقايق به آن اعتماد كند، خداى تعالى هم فرموده: «و لا تقف ما ليس لك به علم» (از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن)" - تفسیر المیزان.
پ.ن. یه حس تنفر عجیبی از اکثر پستهام دارم. بیشتر از همه به خاطر تکراری شدن لحن و مضمون.