مدتهاست که به شدت تایید میشود.
جناب آقای دکتر دانشجو
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
سلام علیکم؛
آنچه ما را به نگارش این نامه وادار کرد، سیاستهای وزارتخانه متبوع شما در افزایش کمی ظرفیت دورههای تحصیلات تکمیلی است. ازجمله این اقدامات افزایش ظرفیت دورههای کارشناسی ارشد و نیز تأکید بر سه تا پنج برابر نمودن ظرفیت دوره دکترا است. حضرتعالی در سخنان خود بر افزایش ظرفیت به دلیل «ترافیک بسیار در ورودی آزمون و پیشبینی افزایش آن در سالهای آینده و اجتنابناپذیر بودن این افزایش ظرفیت به منظور جلوگیری از مهاجرت داوطلبان به کشورهای دیگر» تأکید داشتهاید. لذا بر خود لازم دانستیم تا از باب خیرخواهی و بیان اشکالات آشکار این تصمیم، نکاتی را ذکر نماییم.
امید است توضیحات تکمیلی جناب عالی یا از ابهام تصمیم مذکور بکاهد و یا به تغییرات اساسی در آن منتهی شود:
۱- دورههای تحصیلات تکمیلی تنها یک دوره آموزشی نیست بلکه آنچه در این دوران اهمیت بسیار دارد کار پژوهشی مبتنی بر تلاش شخص دانشجو با هدایت استاد راهنما است. پس مولفههای مهم در این ارتباط تنها شخص دانشجو و استاد نیستند بلکه محیط علمی، ارتباطات علمی با مراکز پیشرو داخلی و خارجی، دسترسی به پایگاههای علمی معتبر، بودجههای پژوهشی، امکان شرکت در کنفرانسهای معتبر داخلی و خارجی و همچنین فراهم آمدن امکانات لازم نظیر پرداخت حقوق ماهیانه به دانشجویان جهت انجام کار علمی به دور از دغدغههای معیشتی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. در شرایطی که دانشگاهها و مراکز علمی کشور به شدت از کمبود بودجه پژوهشی رنج میبرند و به علت فشار مالی ناگزیر به محدود کردن فعالیتهای علمی خود شدهاند، و از سوی دیگر میزان بودجه مصوب برای انجام رساله به هیچ وجه کفاف انجام یک فعالیت پژوهشی قابل قبول را نمیدهد و پژوهانه دکترا در برخی موارد با تاخیر طولانی به دانشجویان میرسد، افزایش ظرفیت دورههای تحصیلات تکمیلی چه پیامدی جز افت روزافزون کیفیت آموزش عالی در این کشور دارد؟
جنابعالی راه افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی را رفع پارهای از محدودیتها از جمله افزایش ظرفیت هر استاد برای راهنمایی دانشجو دانستهاید. آیا این حذف محدودیت ترجمان دیگری از حذف استانداردهای حداقلی در آموزش عالی نیست؟
۲- در سالهای گذشته تأکید وزارت علوم بر افزایش ظرفیت دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد بوده است؛ و اکنون این رویه به مقطع دکترا نیز تسری یافته است؛ و از سوی دیگر در شرایطی که شاهد هستیم که مقاطع تحصیلات تکمیلی به دلیل توسعه کمی از کیفیت لازم برخوردار نیست و اکثر دانشجویان از کمبود وقت اساتید راهنما و مشاور خود گلایهمند هستند؛ معالوصف ادامه افزایش ظرفیت دورههای تحصیلات تکمیلی چه حاصلی در پی خواهد داشت؟
وقتی استاد ناگزیر باشد تعداد زیادی دانشجو را در زمانی محدود هدایت کند و برای گرفتن دانشجوهای بیشتر تحت فشار باشد دیگر مجالی برای اندیشه و انجام پژوهشهای فاخر باقی نخواهد ماند.
۳- چرا وزارت علوم حاضر نیست استقلال نسبی دانشگاهها را در سیاستگذاریهای خود بپذیرد و اصرار بر آن دارد که ظرفیت اعلامی از سوی دانشگاهها را به میل و سلیقه خود و به انحاء گوناگون افزایش دهد؟ آیا اساتید محترم دانشگاهها خود بهترین مرجع برای تشخیص ظرفیت واقعی گروههای آموزشی برای تربیت دانشجو نیستند؟
۴- آیا به عواقب این افزایش ظرفیت اندیشیده شده است؟ حتی اگر امکانات لازم برای این افزایش فراهم شود، امکانات لازم برای جذب فارغالتحصیلان این مقاطع به بازار کار نیز فراهم شده است؟ جناب عالی علت افزایش ظرفیت را ترافیک موجود در آزمون ورودی دانستهاید. روزی که شاهد ترافیک میلیونی در مقطع کارشناسی بودیم با ایجاد انواع و اقسام مراکز آموزشی آزاد و غیر آزاد سعی بر آن بود که این ترافیک کاهش یابد. نتیجه این تصمیم، سیل عظیمی از فارغالتحصیلان بیکار در جامعه است که از طرفی بار انواع توقعات خانوادگی و اجتماعی را بر دوش میکشند و از سوی دیگر قادر نیستند شغلی در خور تحصیلات خود بیابند. اگر آن روز به جای دامن زدن به این عطش موهوم، زمینه پیشرفت افراد جامعه را بر حسب توانایی و استعدادشان فراهم میکردیم و ورود به دانشگاه را کعبه آمال و آرزوهای تکتک افراد جامعه قرار نمیدادیم به این وضعیت گرفتار نمیآمدیم. اگر با این نگاه کمیتگرا به دنبال چرتکه انداختن برای شمارش «تعداد» دانشجویان ورودی و خروجی مقاطع عالی باشیم دانشگاه در نهایت نه به یک نهاد فرهنگساز و اندیشه محور که به بنگاهی برای ارائه مدارک عالی بدل خواهد شد. حرکت خطرناک کسب عنوان دکترای جعلی یا فاقد اعتبار از مراکز مختلف که به شدت در کشور شیوع دارد از پیامدهای این نگاه است.
۵- در مواضعی و در توجیه افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی به سخنان مقام معظم رهبری استناد میشود، ولی باید در این میان به چند نکته توجه داشت؛ آیا مقصود مقام معظم رهبری آن بوده است که این توسعه بدون توجه به نیازهای کشور و ظرفیتهای دانشگاهها و بازار اشتغال، صرفاً به صورت بخشنامهای صورت گیرد؟ ایشان در تاریخ ۲۲/۵/۱۳۸۵ در دیدار با رؤسای دانشگاهها فرمودهاند: «یک نکته دیگر، مسئله نسبت دانشجویان دورههاى تحصیلات تکمیلى به کل دانشجویان است. شنیدهام این نسبت خیلى پایین است. آنطور که به من گزارش کردهاند، این نسبت شش درصد است. این، پایین است. طبق نظر افراد صاحبنظر، این نسبت باید به حدود سىدرصد برسد؛ روى این کار بشود. بنابراین براى اینکه بتوانیم این دانشجویان را به این نسبت برسانیم، ما به تکثیر مراکز تحصیلات تکمیلى و پدید آوردن رشتههایى که نداریم، احتیاج داریم. این نسبت را باید حفظ بکنیم؛ این هم مهم است». آنچه مسلم است مضمون این سخن و سایر فرمایشهای ایشان توصیه کلی به افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی و بررسی امکان آن است و بدیهی است که هیچگونه تأکیدی بر لزوم انجام چنین کاری در کوتاه مدت نداشتهاند؛ همچنین روش پیشنهادی ایشان ایجاد مراکز تحصیلات تکمیلی و رشتههای جدید بوده است و نه افزایش ظرفیتهای قبلی.
در پایان امیدواریم وزارت علوم این نامه را حمل بر خیرخواهی جمعی از دلسوزان کشور بگذارد و با بررسی مجدد جوانب این تصمیم، از بروز پیامدهای منفی آن جلوگیری نماید.
پ.ن. خیلی وقت بود میخواستم چیزی شبیه اینها را بنویسم. قبلا هم نوشتم جایی. چند سالی است تصمیمات عجیب وزارت علوم به شدت توی ذوق میزند. انگار هدف، نه حرکت دقیق و حسابشده، که فقط تعدد نامها و افتخار به آن باشد. "الهکم التکاثر" که میگویند، ماییم! فرقی نمیکند؛ دانشجویش یک جور، وزارت علومش جوری دیگر.